سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نادان شما در کار فزاید آنچه نشاید ، و داناتان واپس افکند آن را که کنون باید . [نهج البلاغه]

دبیرستان امام هشتم کرمانشاه

پس از این مقدمه پرمعنا، اولین اصل از سیاست خود را این گونه بیان داشت:
آگاه باشید تمامی زمینهایی که عثمان بخشیده و مالهایی که به ناحق داده است به
بیت المال برمی گردد، زیرا که مرور زمان حق را از میان نمی برد. اگر به آن مالها
دست یابم، حتی اگر به کابین زنان رفته باشد و در شهرستانها بند تجارت باشد، همه را
بازمی گردانم. چرا که عدل را گستره و آسایشی است و کسی که عدالت بر او تنگ آید
- و حق بر او گران آید - بی تردید فضای ستم بر او تنگ تر خواهد بود.">

حضرت امیر سپس با نگاهی به راست و چپ خود به طرح دومین اصل از عدالت اجتماعی
پرداخت و فرمود:
"الا لا تقولن رجال منکم غدا غمرتهم الدنیا فامتلکوا العقار و فجروا الانهار و رکبوا
الخیل و اتخذوا الوصائف المرققة - الروقة - اذا ما منعتهم ما کانوا یخوضون فیه و
امرتهم - صیّرتهم - الی حقوقهم التی تعلمون: حرّمنا ابن ابی طالب حقوقنا. الا و ایما
مبادا عده ای از شما که در باتلاق دنیا فرو رفته اند و زمینها را تصاحب کرده و نهرها
شکافته و بر اسبها تاخته و کنیزکان زیباروی و باریک اندام برگزیده اند، انگار که از
تصرفاتشان جلوگیری کردم و آنان را به پذیرش حقوق خودشان وادار کردم، فریاد
برآوردند که: پسر ابی طالب ما را از حقوقمان محروم نمود. آگاه باشید هر یک از
مهاجرین و انصار که احساس می کنند به دلیل مصاحبت با پیامبر فضیلتی بر دیگران
دارند، بدانند که این یک فضیلتی الهی است - و به معنای برخورداری بیشتر از بیت
المال نیست - بنابراین همه شما بندگان خدا و بیت المال نیز مال خداست که در میان
شما به صورت برابر تقسیم می شود و هیچ کس فرقی با دیگری ندارد.">

به دنبال این بیان اضافه کرد:
همین اکنون مالی در پیش ماست که باید تقسیم شود، فردا که شد همه بیایند چه عرب
و چه عجم، چه آن کسانی که تاکنون تقسیمی می گرفته اند و چه آنان که محروم
بوده اند.">

ابن ابی الحدید می نویسد: این اولین موضوعی بود که موجب نگرانی و کینه اشراف نسبت به
حضرت امیر شد. آنان نمی توانستند ایستادن در صف برابر با فقرا را تحمل کنند. و فردای آن
روز از یک سو به عبیدالله بن ابی رافع دستور داده شد که به هر یک از مهاجرین سه دینار داده شود
و سپس به هر یک از انصار نیز سه دینار و در مرحله بعد به همه مردم - سیاه و سرخ - هر یک سه
دینار عطا شد. - و البته تعدادی از خواص همانند طلحه و زبیر و عبدالله بن عمر و سعید بن عاص و
مروان و ... حاضر به گرفتن آن نشدند -. و از سوی دیگر دستور داده شد: هر آنچه از بیت المال در
خانه عثمان بود و نیز ابزار و اسلحه ای که در آنجا علیه شورشیان به کار برده می شد، و همچنین
همه اسبهای نجیب و شترانی که از بیت المال برای خود برگزیده و حتی شمشیر و زره خود او
مصادره و به بیت المال منتقل شود، و این حرکت چنان آشوبی در زندگی ستمگران افکند که عمرو عاص طی نامه ای به معاویه می نویسد:
هرچه تصمیم داری اقدام کن، و گرنه پسر ابی طالب پوستت را چنان خواهد
کند که پوست چوب دستی را.">

روز بعد تعدادی از همین عزیز دردانه ها در مسجد گرد آمدند و پس از بحث و تبادل نظر،
ولید بن عقبه را به نمایندگی پیش حضرت فرستادند. او نیز آمد و گفت: یا اباالحسن! هر یک از ما
را که می بینی خونی بر گردن تو داریم، پدر مرا در بدر به سختی از پای درآوردی و برادرم را -
ولید برادر مادری عثمان بود - دیروز در خانه خودش خوار کردی. پدر سعید - بن عاص - را نیز در
بدر کشتی همان که گاو شاخدار قریش بود!. پدر مروان را در مجلس عثمان تحقیر کردی و ... در
صورتی که همه ما برادران و هم ردیفان تو از بنی عبدمناف بودیم - و در هر صورت گذشته ها را
فراموش نموده و - امروز با تو بیعت می کنیم به شرط اینکه بر اموالی که در زمان عثمان
اندوخته ایم ننگری و قاتلان عثمان را بکشید و در عین حال هرگاه امنیت نیابیم به شام پناه
می بریم!

حضرت امیر در پاسخ فرمود:

با پوزش از مقدمه نسبتاً طولانی این بخش با ذکر چند نمونه از عملکرد آن حضرت در دو
محور "عدالت در سیاست و مدیریت" و "عدالت در اقتصاد و معیشت"، با خاطره های زیبایی از
عدالت اجتماعی در سیره آن بزرگوار انس می گیریم.





ادیب ::: یکشنبه 86/7/15::: ساعت 3:36 عصر

>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 1


بازدید دیروز: 0


کل بازدید :5549
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<